مارس 15, 2009 در 9:45 ب.ظ. | نوشته شده در اخبار | بیان دیدگاه
دکتر حسام فیروزی، پزشک معالج برخی زندانیان سیاسی، روز شنبه برای تحمل بیش از یک سال حبس روانه زندان اوین شد.
دکتر فیروزی پزشک معالج و معتمد تعدادی از سرشناسترین زندانیان سیاسی از جمله احمد باطبی فعال دانشجویی، اکبر گنجی روزنامهنگار، اکبر محمدی فعال دانشجویی – که در زندان درگذشت – و آیتالله بروجردی روحانی ناراضی از نظام فعلی ایران بوده است.
حکم زندان آقای فیروزی سال گذشته به اتهام آنچه اختفای زندانی فراری خوانده شد، به تأیید دادگاه تجدید نظر رسیده بود. مقصود از «زندانی فراری» در این حکم، احمد باطبی فعال دانشجویی است که در آن دوران، از بیماران تحت نظر دکتر فیروزی به شمار میرفت.
مهتا بردبار، همسر حسام فیروزی، ساعتی پس از همراهی او تا زندان اوین، در گفتوگو با رادیو فردا به تشریح چگونگی اجرای حکم پرداخت.
رادیو فردا: خانم بردبار، چطور این حکم بعد از یک سال اجرا شد؟
مهتا بردبار: نزدیک یک سال پیش حکم دکتر فیروزی را به ما ابلاغ کردند. ابلاغ کتبی که نه. من رفتم دادگاه آنجا حکم را به من دادند. چند بار هم احضاریه دادند و گفتند که دکتر باید برای اجرای حکم زندان، مراجعه کند.
یعنی الان که خودشان را معرفی کردند، به خاطر احضاریه دادگاه بوده؟
نه خیر. یک سال پیش احضاریه دادند، منتها به دلایلی دکتر نمیتوانست برود… ولی الان دیگر اگر خودش را معرفی نمیکرد، میآمدند میبردندش. کما اینکه حدود یک ماه پیش که من برای تجدید وثیقه (به دادسرا) مراجعه کردم، دیدم که وثیقه را داشتند به اجرا میگذاشتند؛ که ما سریع اقدام کردیم.
خانم بردبار حکمی که به آقای فیروزی داده اند دقیقاً چقدر است؟
پانزده ماه و نیم؛ یعنی یک سال و سه ماه و نیم.
به چه اتهامی دقیقاً؟
اختفای زندانی فراری…
که بر میگردد به مسئله احمد باطبی، فعال دانشجویی. درست است؟
بله مربوط به آقای باطبی است.
مسئله اختفای آقای باطبی، هنگامی که زندانی بوده، حقیقت دارد؟
اول باید ببینیم تعریف قانون این کشور از «اختفای زندانی فراری» چیست. زندانیای که در این سیستم امنیتی کاملاً تحت کنترل است و وقتی تصمیم میگیرند او را بگیرند، ظرف یک ساعت پیدایش میکنند و میبرند، چطور میتواند به این راحتی مخفی شود؟…
آقای باطبی در واقع داشت دوران مرخصیاش را میگذراند و نمیدانم بر چه اساسی تعریف کردند که ایشان زندانی فراری بوده! آقای باطبی برای درمان مراجعه کرده بود به منزل ما… ما دوستان خانوادگی هم بودیم و با هم رفت و آمد داشتیم.
اگر اشتباه نکنم در آن دوره دکتر فیروزی پزشک معالج آقای باطبی در زندان بود. درست است؟
بله دکتر فیروزی بنا به سوابق دوستی و پزشک بودن و همچنین سوگندی که در پایان درس میخورند که بیمار را بدون درنظر گرفتن شخصیت، محکومیت یا هرگونه جرم و اتهامی که دارد و فقط به حکم انسانیت درمان کنند، مسئولیت درمان آقای باطبی را بر عهده داشت.
آقای باطبی هم که در ضمن دوست ما هم بودند، به منزل ما تشریف آورده بودند و تحت درمان قرار گرفتند. همین موضوع باعث شد که این اتهام را به دکتر فیروزی نسبت بدهند.
اتهام دیگری هم دارند؟
اتهامات دیگر به صورت کلی است: تشویش اذهان عمومی، اقدام علیه امنیت ملی و غیره.
دلیل وارد کردن این اتهامات را به شما گفته اند؟
نه چیزی نگفتهاند.
روند دادرسی چطور بود؟ وکیل داشتند آقای فیروزی؟
بله آقای (خلیل) بهرامیان وکیل ما بودند که از ایشان سپاسگذاریم. منتها وقتی اینجا اتهامی به یک نفر زده می شود در خصوص مسائل امنیتی، این اتهامات مشخص است و حکمش هم از قبل مشخص است؛ قابل تغییر هم نیست.
به حکم دادگاه بدوی اعتراض کردیم. حکم به دادگاه تجدید نظر و درواقع باید گفت به «دادگاه تجدید نظر» رفت و همانطور که پیش بینی می شد، حکم تأیید شد و قرار شد که به اجرا دربیاید که به اجرا درآمدنش بنا به دلایلی یک سال به تعویق افتاد تا در نهایت امروز (شنبه) دکتر خودشان را معرفی کردند.
گفتید که همین الان از زندان برگشتید…
بله
آقای فیروزی وقتی داشتند به زندان میرفتند در چه وضعیتی بودند؟
دکتر فیروزی حالش بسیار خوب بود، و با روحیه بسیار خوب و وضعیت جسمی بسیار خوب وارد زندان شد. به هر صورت آدم وقتی که در راهی قدم میگذارد، طبعاً تمام سختیهای راه را به جان میخرد. گرچه به نظر من اینها سختی نیست، تجربهای است که در زندگی برای انسان اتفاق میافتد و سبب میشود که انسان پختهتر شود و در راهش ثابت قدمتر گام بردارد.
همانطور که شیخ اجل، سعدی هم میگوید:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم،
سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور.
مارس 30, 2008 در 9:48 ب.ظ. | نوشته شده در گزارش | 3 دیدگاه
برچسبها: نوروز آزادی ، سال آزادی
زندان پاسخ اندیشه نیست !
به همه نهادهای فعال حقوق بشری و مردم آزادیخواه و انساندوست در سراسر جهان
مردم مبارز و آزادی خواه ایران!
فعالین سیاسی ، دانشجویی ٬ فعالین جنبش زنان٬ کارگری و اجتماعی
روی سخن با همه ی مردم آزادی خواه و عدالت طلب است.همه ی کسانی که قلبی تپنده برای برابری و آزادی در سینه دارید٬ به پا خیزید ٬ زمان همدلی و همراهی فرا رسیده است ٬ اکنون بیش از هر زمانی ضروریست که به پا خیزیم و فعالین دانشجویی و کارگری و زنان و همه زندانیان سیاسی را از بند آزاد سازیم.
دستگیری و بازداشت دانشجویان ، فعالین حقوق زنان و کارگران و سایرعرصه ها در سراسر کشور ضرورت فعالیت گسترده تر برای آزادی دانشجویان در بند و همه زندانیان سیاسی را فراهم آورده است. طی روزهای گذشته در دانشگاه های شهر های تبریز ، همدان ، شیراز ، اصفهان، کرمانشاه ، مازندران و همچین دانشکده حقوق دانشگاه علامه تجمعاتی فراگیر برگزار گردید که به خوبی نشان از همبستگی دانشگاه های سراسر ایران دارد. این همبستگی را باید برای آزادی همه زندانیان سیاسی به کار بست.
ما تصمیم داریم با همه ی توان خود برای آزادی زندانیان سیایی ، دانشجویان ، فعالین حقوق زنان و کارگران و … از بند تلاش کنیم و در این راه به در دست داشتن دست همه ی دانشجویان و مبارزان عرصه های مختلف نیازمندیم تا همه ی زندانیان سیاسی از بند آزاد و رها گردند.
ما جمعی از فعالین حقوق بشر ٬ فعالین عرصه های سیاسی ٬ کارگری ٬ اجتماعی و زنان در ایران و خارج از ایران ٬ ضمن محکوم کردن هر گونه تعلیق ، اخراج ، دستگیری و پیگرد دانشجویان و فعالین سیاسی ٬ زنان ٬ کارگری و اجتماعی ، خواهان آزادی فوری وبدون و قیدو شرط آنان هستیم و به همین منظور سال ۱۳۸۷ را سال آزادی زندانیان سیاسی از بند نام می نهیم و نوروز سال ۱۳۸۷ را نوروز آزادی می نامیم ، تا بهار 1387 بهار آزادی برای همه زندانیان سیاسی و … باشد. خواسته ما آزادی زندانیان سیاسی ، دانشجویان زندانی ، فعالین حقوق زنان و آزادی بی قید و شرط فعالین کارگری، لغو کمیته های انضباطی، از بین بردن فضای نظامی و به رسمیت شناختن حق تشکلها و نشریات دانشجوئی در تمامی دانشگاههای ایران و متوقف کردن سانسور و سرکوب رسانه های عمومی کشور هستیم . تمامی افراد ، نهادها و سازمانهای مدافع حقوق برابر انسانی را به این اعتراضات دعوت کرده و خود را در قبال حقوق دانشجویان ٬ کارگران و زنان به عنوان نماینده شایسته مردم مسئول میدانیم.
ما امضا کنندگان زیر از همه ی انسان ها و تمامی نهاد ها درخواست یاری و حمایت داریم.
برای تماس با نوروز آزادی به این سایت مراجعه کنید
http://www.azadinews.org/noroozeazadi/
اعلام حمایت خود را به این ای – میل ارسال کنید
noroozeazadi@gmail.com
فوریه 24, 2008 در 3:40 ب.ظ. | نوشته شده در گزارش | ۱ دیدگاه
بنام خداوند جان وخرد
دیروز ۴/۱۲/۱۳۸۶ چهل و چهارمین روز اعتصاب غذای بابک دادبخش، ۲۸ ساله، زندانی سیاسی که در زندان رجایی شهر کرج دوران زندانی خود را سپری می کند می باشد. وزن ایشان در زمان قبل از اعتصاب غذا در تاریخ ۲۱/۱۰/۸۶ حدود ۹۰ کیلو گرم بوده و اکنون وزن ایشان به ۶۷ کیلو کاهش یافته. همچنین وی در شروع اعتصاب غذا، لبهای خود را با نخ های نایلونی وسوزن معمولی غیر استریل به نشانه اعتراض دوخته است.
در طول این مدت نامبرده بجز آب آنهم با نی چیز دیگری نخورده است. چندین روز است که لبهای او متورم گشته و از محل عبور نخها مایع چرکی که نشان دهنده عفونت است خارج می گردد. به گزارش سایت مجموعه فعالان خقوق بشردر ایران از دو روز پیش نیز آقای دادبخش دچار تب و لرز گردیده که نشان دهنده انتشار عفونت به سایر نقاط بدن (عفونت سیستمیک) می باشد.
با توجه به اینکه ایشان ۴۴ روز است که در اعتصاب غذا به سر می برند و ذخایرمواد غذایی و املاح مورد نیاز بدن همینطور ویتامینها کاهش چشمگیری داشته و سیستم ایمنی بدن بشدت دچار ضعف گشته است، امکان انتشار عفونت به خون هر لحظه شدت می یابد. همینطور بدلیل بهم خوردن تعادل یونی احتمال حمله قلبی در ایشان شدت یافته است.
با توجه به گزارشی که از مجموعه فعالان خقوق بشردر ایران در مورد ایشان منتشر گردیده، بالا رفتن ضربان قلب و افت فشار خون هر لحظه خطر مرگ را برای ایشان جدی ترخواهد نمود. در آن گزارش آمده است که بهداری زندان از پذیرش ایشان خودداری کرده است.
در اینجا به عنوان یک پزشک و یک فعال حقوق بشر از مسئولین زندان رجایی شهر می خواهم تا دیر نشده جلو این فاجعه انسانی را بگیرند و این زندانی که حربه ای جز جان خویش برای رسیدن به حقوق از دست رفته خویش نیافته را نجات دهند.
همینظور از پزشکان محترم زندان و همکاران عزیز می خواهم که فارغ از تمام مسائل و جنجال های سیاسی، به یاد بیاورند که تنها وظیفه ما به عنوان یک پزشک متعهد درمان بیماران است ولاغیر و به این مهم توجه داشته باشند که نجات جان یک انسان، نجات جان بشریت است. به نظر می رسد آقای دادبخش اکنون دچار سپسیس (عفونت خون) شده اند و تا کار از کار نگذشته باید تمام توان جان او را نجات دهید.
در پایان نیز از خود آقای بابک دادبخش می خواهم که به اعتصاب غذایش پایان دهد و با پزشکان زندان برای بهبود وضعیتش همکاری کند. همه ما این رشادت او را پاس می داریم.
آقای دادبخش همسر جوان شما چشم انتظارشما ست و کودک سه ساله شما دیدن پدر شجاعش را لحظه شماری می کند. و یقین است ایران فردا به داشتن جوانانی چون شما به خود خواهد بالید.
به امید فردایی روشن
پاینده ایران
دکترحسام فیروزی
۴/۱۲/۱۳۸۶
ژانویه 12, 2008 در 12:16 ق.ظ. | نوشته شده در مصاحبه | 2 دیدگاه
هفته گذشته حکم یک سال حبس دکتر حسام فیروزی، پزشک معالج احمد باطبی، توسط دادگاه تجدیدنظر عینا مورد تایید قرار گرفت و برای اجرا به دایره اجرای احکام ارسال شد و مطابق آن دکتر فیروزی طی روزهای آینده باید خود را برای اجرای حکم معرفی نماید.
دادگاه انقلاب حسام فیروزی را متهم به مخفی کردن احمد باطبی کرده است. علاوه بر این دادگاه انقلاب مدعی شده است دکتر فیروزی با درج نامه های سرگشاده خود در زمان بازداشت احمد باطبی و عود کردن بیماری هایش در رسانه ها، مرتکب «تبلیغ علیه نظام» شده است.
دادگاه انقلاب در خصوص ارائه گزارش وضعیت پزشکی احمد باطبی به رسانه ها، دکتر فیروزی را به یک سال حبس محکوم نموده که ۶ ماه از این یک سال تعزیری و قابل اجراست و ۶ ماه از آن به مدت ۵ سال به حالت تعلیق درآمده است. دادگاه انقلاب همچنین در خصوص اتهام اختفاء احمد باطبی و نگهداری تجهیزات ماهواره ای و استفاده از آن، موضوع را در صلاحیت دادگاه عمومی دانسته و با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده وی را جهت رسیدگی به دادگاه عمومی تهران ارسال نموده است.
خبرنامه امیرکبیر در همین خصوص مصاحبه ای با دکتر حسام فیروزی انجام داده است. این مصاحبه به شرح زیر است:
خبرنامه امیرکبیر: آقای دکتر، لطفا در ابتدا به صورت مختصر خودتان را معرفی کنید.
حسام فیروزی: محمدحسن (حسام) فیروزی متولد ۱۳۵۱ شهرستان فسا و ورودی سال ۱۳۷۲ رشته پزشکی دانشگاه شیراز.
امیرکبیر: چه موقع و از چه طریق با احمد باطبی آشنا شدید؟
فیروزی: آشنایی من با آقای باطبی حدود ۳ سال پیش بود. وقتی متوجه شدم آقای باطبی از بیماری های زیادی رنج می برند آمادگی خودم را جهت درمان به ایشان پیشنهاد دادم و ایشان نیز پذیرفتند.
امیرکبیر: در زمینه حقوق بشر چه فعالیت هایی دارید؟
فیروزی: در زمینه فعالیت های حقوق بشر باید بگویم جدی ترین کار من از دانشگاه شروع شد. در همان دوران دانشجویی که همکاری های زیادی با انجمن اسلامی دانشکده داشتم. زلزله بم یکی از آن ها بود که حدود یک ماه من تمام فعالیت های خودم را به کمک زلزله زدگان اختصاص دادم. در سال ۸۴ پس از اعتصاب غذای آقای اکبر گنجی به پیشنهاد سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت) و دفتر تحکیم فراخوانی برای کمک جامعه پزشکی به اکبر گنجی دادم و از جامعه پزشکی خواستم برای نجات جان او اقدام کنند. همچنین در دوران اعتصاب غذای آقای گنجی و بستری بودن ایشان در بیمارستان میلاد گزارشات پزشکی وضعیت ایشان را به اطلاع عموم می رساندم.
امیرکبیر: آقای دکتر فیروزی، مطلع شدیم که حکم حبس شما توسط دادگاه تجدید نظر تایید شده است، اگر امکان دارد به ما بگویید متن این حکم چیست و چه موقع به شما ابلاغ شد؟
فیروزی: به اتهام پناه دادن آقای باطبی که در آن زمان در کلینیک من بستری و در حال گذراندن دوران درمان خود بودند من را متهم کردند. همچنین به دلیل تحریر و انتشار گزارشات سرگشاده به مسئولین و مصاحبه با رسانه ها و سایت های اینترنتی، اتهام دیگر مرا تشویش اذهان عمومی به قصد تبلیغ علیه نظام و همچنین بدبینی به حاکمیت ذکر کرده اند و آن را منطبق با ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی دانسته اند.
امیرکبیر: آیا امکان اعتراض به این حکم وجود دارد؟
فیروزی: وکیل محترم، جناب آقای خلیل بهرامیان، نسبت به حکم اولیه ا عتراض کردند و پرونده به شعبه ۲۱ دادگاه تجدید نظر رفت و هفته گذشته به همسرم شفاهی ابلاغ شد که حکم اولیه عینا تایید شده است.
امیرکبیر: مجازاتی که برای شما در نظر گرفته اند چیست؟
فیروزی: تحمل یک سال حبس که شش ماه آن تعلیقی به مدت ۵ سال و شش ماه دیگر تعزیری است.
امیرکبیر: حکم اولیه چه موقع صادر شد و شما کی اعتراض کردید؟ در صورت امکان روند قضایی طی شده را بیان کنید.
فیروزی: در سال گذشته ۳ بار توسط وزارت اطلاعات بازداشت و مجموعا حدود ۳۰ روز بازداشت بودم. اردیبهشت ماه امسال دادگاه تشکیل شد. قاضی بسیار بد و مغرضانه با من و وکیلم برخورد کردند و نه تنها اجازه دفاع به من ندادند، حتی وکیل پرونده، آقای بهرامیان، نیز در آن جلسه بازداشت شدند. ولی خوشبختانه پس از ۲ ساعت آزاد شدند. متن حکم توسط شعبه ۶ دادگاه انقلاب در مردادماه امسال صادر شد. ۲۰ روز پس از آن به حکم اعتراض کردیم و پرونده برای تجدیدنظرخواهی به شعبه ۲۱ تجدیدنظر ارجاع شد. رسیدگی به بخشی از پرونده به دادگاه عمومی ارجاع گردیده که ماه گذشته اولین جلسه آن دادگاه هم تشکیل شد ولی به دلیل عدم حضور نماینده دادستان به اردیبهشت ماه سال آینده موکول گردید.
امیرکبیر: اگر به گذشته برگردیم آیا باز هم مسولیت پزشکی احمد باطبی را قبول می کنید؟
فیروزی: من خطایی مرتکب نشدم که اگر به گذشته برگردم آن را انجام ندهم. به وظیفه انسانی و حرفه ای خود عمل نمودم و اگر به گذشته هم برگردم باز هم وظیفه خودم را انجام خواهم داد.
امیرکبیر: برای شما به عنوان یک پزشک که در سوگند پزشکی نسبت به جان هرکس که به عنوان بیمار به شما مراجعه می کند تعهد دارید، مداوای یک مریض زندانی چه تاثیری دارد در این تعهد دارد؟
فیروزی: ببینید پزشکی حرفه ایست فارغ از جنجال های سیاسی و فارغ از اتهامات یا ایدئولوژی و نگرش افراد. صرفا وظیفه یک پزشک درمان انسانهاست. در قسم نامه پزشکی آمده است که: «از ذات مقدس احدیت استمداد می جویم تا در انجام این وظیفه حساس (حرفه پزشکی) لحظه ای کوتاهی ننمایم و در معالجه و راهنمایی بیماران آن طور که شایسته حرفه مقدس پزشکی و مقام والای انسانیت است سعی و تلاش نمایم….و از آلودن آن به اغراض ناچیز و ناپایدار مادی اجتناب نمایم». من نیز صرفا به این تعهد خود پایبند بودم.
امیرکبیر: نظر شما مسولیت پزشکی که یک دانشجو یا فعال حقوق بشری که شکنجه شده، را درمان می کند چیست؟ آیا تنها درمان مسائل پزشکی کافیست؟
فیروزی: مسئولیت من تنها با درمان تمام نمی شد. وظیفه داشتم به عنوان یک انسان وضعیت وخیم جسمی آن ها را گزارش کنم. گر چه مسئولین بر این عقیده اند که این تشویش اذهان است و جرم تلقی می گردد. بگذارید نظر خودم را در این مورد بگویم. اصولا به نظر من تشویش اذهان اصلا چیز بدی نیست. این تحمیق اذهان است که کار بدی است.
امیرکبیر: شما پزشک معالج احمد باطبی بودید. به عنوان یک پزشک او را چطور دیدید؟ فکر می کنید فعالیت های شما در مورد ایشان در حکم زندان شما چه تاثیری گذاشت؟
فیروزی: منظورتان را از چطور دیدن آقای باطبی متوجه نمی شوم. ولی اگر وضعیت جسمی ایشان را مد نظر دارید باید بگویم روزی که برای اولین بار ایشان را دیدم اصلا وضعیت خوبی نداشتند. برای یک برخاستن ساده از زمین، این جوان ۲۷ ساله چنان دردی را متحمل می شد که شاید باورتان نشود. همینطور مشکلات تنفسی و درد کلیه و مشکلات دندان و…. ولی خوشبختانه در حال حاظر وضعیت بهتری دارند و جز مشکل سنگ کلیه، مشکل خاصی ندارند. در خصوص حکم زندان خود آقای باطبی دائما اظهار تاسف می کند و خودش را سزرنش می کند ولی من به هیچ وجه چنین اعتقادی ندارم.
امیرکبیر: چرا بعدا از اینکه احمد باطبی مدتی مخفی شد و از بازگشت به زندان خودداری کرد، او را مداوا کردید؟ با توجه به تهدیداتی که برای شما داشت چرا به اینکار مبادرت کردید؟
امیرکبیر: ایشان به هیچ وجه مخفی نشده بودند و متواری هم نبودند فقط ظاهرا برای تمدید مرخصی آن هم به دلیل اینکه در حال درمان بودند مراجعه نکرده بودند. در خصوص سوال شما هم اول که فکر نمی کردم رافت اسلامی دوستان این قدر عمیق و ژرف باشد. ولی اگر پیش بینی هم می کردم باز هم وظیفه انسانی و حرفه ای خودم را انجام می دادم.
امیرکبیر: در کل شرایط را در ایران برای انجام وظیفه انسانی یک پزشک، بخصوص پزشک زندانیان، چگونه می بینید؟
فیروزی: شرایط برای پزشک زندانیان آن هم از نوع سیاسی که دارید می بینید. یک سال باید زندگی و خانواده اش را رها کند و به زندان برود.
امیرکبیر: چند سوال دیگر، در عنوان وبلاگتان نوشته اید که «خودشیفتگی معضل همه ما ایرانیان». می شود بیشتر در مورد این جمله برای ما بگویید و این که چرا این عنوان را برای وبلاگ خود انتخاب کردید.
فیروزی: بحث خودشیفتگی و رابطه آن با جامعه کنونی ما خیلی مفصل است و در یک مصاحبه نمی گنجد. ولی اجمالا خدمتتان عرض کنم که ۶۰ درصد شخصیت یک انسان در ۶ سال اول زندگی او شکل می گیرد. این دوران طلایی باید کاملا حساب شده طی شود و پدر و مادر باید دانش کافی در خصوص نحوه برخورد با کودک و همچنین پرورش او داشته باشند. متاسفانه در سرزمین ما اکثر پدر و مادرها اطلاعی از نحوه پرورش اصولی و علمی کودک ندارند و کودکان بر اساس آزمون و خطا پرورش می یابند. همین طور به واسطه این که یک انسان در دو بعد جسم و روان باید رشد کند. ولی بعد روان او به دلیل عدم دانش کافی پدر و مادر رشد کافی نکرده و رشد روان او در همان دوران کودکی متوقف می شود. این توقف رشد روانی باعث می شود انسانی شود با سن فیزیو لوژیک ۱۰، ۲۰، ۳۰، ۴۰ ساله یا بالاتر ولی با روانی ۲، ۳، و یا ۴ ساله. حال خودتان قضاوت کنید ببینید چه وضعی پیش خواهد آمد. در چنین جوامعی همه انسان ها فقط و فقط به فکر منافع خودشان هستند و منافع جمع در ذهن آنها تعریف نشده است. این حالت تنها یکی از مصادیق خودشیفتگی است و البته مشخصه های دیگری هم دارد که در جامعه ما به وفور دیده می شود که در اینجا جای آن نیست البته در وبلاگم تمام اینها را به طور کامل شرح داده ام. به اعتقاد من انسانهای ناسالم (به لحاظ روان)، جوامع ناسالمی دارند و جوامع ناسالم حکومت های دیکتاتوری و مریض تولید می کنند.
امیرکبیر: نوشته اید که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم». آیا بعد از حکم دادگاه و این که مجبور باشید به زندان بروید هنوز به این جمله اعتقاد دارید؟
فیروزی: به نکته خوبی اشاره کردید. این شعر از نوجوانی سرلوحه زندگی من بوده و من با تمام وجود به آن معتقدم و فکر نمی کنم با یک حکم زندان آن را کنار بگذارم. به درستی اگر بر این عقیده بودیم که باید به قدر وسع بکوشیم مطمئنا وضعیت امروز را نداشتیم.
امیرکبیر: آخرین مطلب شما در وبلاگتون خطاب به «آیت الله شاهرودی»، رئیس قوه قضاییه، است. به نظر شما این گونه نامه ها خطاب به مسولین قوه قضاییه تا چه حد موثر خواهد بود؟
فیروزی: آخرین مطلب در وبلاگم گزارش وضعیت پزشکی آقای منصور اسالو است و من این را خطاب به رئیس قوه قضائیه نوشتم. این گزارش توسظ خانواده ایشان به دفتر آقای شاهرودی داده شد. وظیفه من رساندن گزارشات پزشکی این عزیزان به مسئولین مربوطه است و همان طور که گفتم بهتر از نشستن باطل. امیدوارم در خصوص این گزارشات که مربوط به جان انسانهاست ترتیب اثر داده شود. بالاخره همه ما فارغ از ایدئولوژی و نگرشمان انسان هستیم و به عقیده من گوهری برتر از جان انسان ها درخلقت وجود ندارد. بر اساس همین عقیده شدیدا با اعدام با هر دلیل و علتی مخالفم.
امیرکبیر: در آخرین مصاحبه ای که از احمد باطبی داشتیم نکته جالب روحیه خوب احمد و قصد وی برای ادامه فعالیتش هایش بود. نظر شما چیست؟
فیروزی: البته من بارها به آقای باطبی گفته ام که شما هزینه های خودتان را داده اید و دین خودتان را ادا کرده اید. ولی ایشان هنوز محکم و استوار ایستاده اند و بر این باورند که هر وقت لازم باشد دوباره حاضر به پرداخت هزینه خواهند بود.
امیرکبیر: باطبی در مصاحبه اش گفته بود که اکبر محمدی را کشتند. آیا شما از پرونده های دیگری نظیر کشته شدن اکبر محمدی، فیض مهدوی، زهرا کاظمی، و … اطلاعی دارید؟
فیروزی: در مورد زنده یاد اکبر محمدی که اتفاقا یکی از اتهاماتی که قاضی پرونده در آن حکم به آن اشاره نموده مقایسه شیوه مرگ زهرا کاظمی و اکبر محمدی بود. اکبر محمدی از جمله کسانی بود که من بخشی از درمانشان را به عهده داشتم. در زندان نیز با پزشک کشیک آن شبی که آقای محمدی فوت کردند وارد بحث شدم و همین طور با کسانی که شاهد مرگ او بودندنیز گفتگو کردم. اعتقاد من بر این است که می شد جان او را حفظ کرد و یا لااقل اگر من به جای پزشک کشیک آن شب بودم جلو این اتفاق را می توانستم بگیرم. در خصوص بقیه زندانی ها هم من در طول مدتی که در سال گذشته در زندان بودم در تمام مدت مشغول درمان زندانیان بودم. متاسفانه مشکلات زیادی در خصوص درمان برای زندانیان وجود دارد. این مسائل را در گزارشی که با عنوان تور اوین گردی نوشتم حتی در جاهایی با ذکر نام زندانی توضیح دادم و آن را برای مسئولین مربوطه نیز فرستادم. من با تمام وجود بدون هیچ چشم داشتی حاضر به به درمان آنها هستم. خصوصا آن هایی که خالصانه همچون آقای باطبی منافع جمع را به منافع شخصیشان ترجیح دادند.
امیرکبیر: در حال حاضر شما مشغول به چه کاری هستید و اگر حکم شما اجرا شود چه مشکلاتی برای کارهایتان پیش خواهد آمد.
فیروزی: در حال حاضر مشغول «آموزش پدری و مادری» به پدر و مادرهای کودکان زیر شش سال هستم و این کار را در مهدکودک ها به طور رایگان انجام می دهم. چون مصرانه بر این باورم که بیشتر مشکلات سرزمین عزیزمان ایران ریشه در فرهنگ ما دارد و طلایی ترین دورانی که می توان روی آن کار کرد شش سال اول زندگی است. شاید جالب باشد باشد که بدانید در غرب اگر پدر و مادری این دوره (پدری و مادری) را نگذرانده باشند کودک آن ا از بیمه محروم می گردد. و چون بیمه نشدن کودک هزینه سرسام آوری برای خانواده در بردارد آنها مجبور به گذراندن دوره های آموزشی پدری و مادری هستند. متاسفانه تمام برنامه های آموزشی من به هم خواهند ریخت چون تقریبا تا شش ماه آینده برنامه های آموزش پدری و مادری (parenting) من پر بودند.
امیرکبیر: ضمن تشکر و آرزوی موفقیت برای شما، در پایان اگر مطلب دیگری دارید بفرمایید.
فیروزی: در پایان سپاسگزارم از خبرنامه امیرکبیر به خاطر انجام این مصاحبه و به عنوان کلام آخر باید بگویم که در جامعه ای که به لحاظ روانی سالم است یا حکومت های مریض در آن شکل نمی گیرد یا اگر هم شکل بگیرد پایدار نخواهند ماند.